عناوین اصلی این مطلب
موضوعی که رابطه مستقیم با درآمد سایت شما دارد!
کانسپت یا concept = مفهوم
کانسپت کلمه کلیدی یعنی شما به عنوان سئوکار بدونی کلمهای که قراره بیاریش تو نتایج بالای گوگل باید چه نیازی از کاربر رفع کنه و در واقع کاربر وقتی سرچش میکنه به چی نیاز داره.
به جرات میشه گفت یکی از مفاهیم اساسی در سئو، کانسپت کلمه کلیدی است. اگر در سئو کردن یک وبسایت تمام فاکتورهای لازم رو رعایت کنیم، کلی هزینه محتوا، بک لینک و چیزای دیگه کنیم، اما کانسپت کلمه کلیدی رو اشتباه در نظر بگیریم، رتبه خوبی در نتایج گوگل نخواهیم داشت یا حتی اگر رتبه خوبی هم بگیریم، کاربرایی که وارد سایت میکنیم مشتری اصلی ما نیستن و سودی برای ما نخواهند داشت؛ چرا؟
چون کلمه کلیدی راه ارتباطی اصلی بین مخاطبین و سایت ما است. مخاطبین از طریق سرچ کلمات کلیدی به سایت ما میرسند و ما هم از طریق تحقیق کلمه کلیدی میتونیم مخاطب هدفمان را جذب کنیم. حالا اگر این کلمات کلیدی به اشتباه و بدون تحقیق تارگت بشن و روشون کار بشه نتیجه خوبی ندارن.
تشخیص نیاز کاربر با یک مثال
اگر سئوکاری باشید که چندتا تجربه جلسه با کارفرماها داشته باشید، احتمالا با این قضیه برخورد داشتید، مثلا طرف تو حوزه فروش کتاب کار میکنه و قراره سئوش رو به شما بسپاره، باهاش صحبت میکنی و میگی خب جناب کارفرما، کلمه کلیدی اصلیت چیه؟ میگه که من میخوام با “کتاب” بیام بالا!
اگر شما سئو کار بی تجربهای باشی، احتمالا بهش میگی چشم. کلی هم تلاش میکنی، هزینه میکنی، زمان میزاری و برفرض که بعد از یکسال با این کلمه صفحه یک هم بیای، اما احتمالا اون کارفرما از این صفحه یک اومدن راضی نباشه و همکاریش رو باهات قطع کنه. چرا؟ چون شمای سئوکار نتونستی دقیقا نیاز کاربر رو درک کنی و اون کلمات پرسود کارفرما رو دربیاری و روی اونا کارکنی.
اما بعد از خوندن این مقاله، احتمالا نظرت درباره این موضوع تغییر کنه😉. اگر من با این آدم مواجه بشم و همچین چیزی بهم بگه، شده یک ساعت وقت میزارم و کامل منصرفش میکنم. چرا؟
به علت کانسپت کلمه کلیدی. ببین تو عکس پایین من کلمه کتاب رو سرچ کردم و اگر نتایج گوگل رو با هم بررسی کنیم، متوجه یک چیزایی میشیم.
لینک یک سایت ویکی پدیاس، پس احتمالا آدم هایی که سرچ میکنن کتاب، دنبال مفهوم کلمه کتاب یا نمیدونم، خوندن تاریخچه کتاب هستن و این چیزا. لینک 2 و 3 فروشگاه کتاب هستن، لینک 4 سایت فیدیبو و کتاب صوتی ارائه میده.
ببینید تو همین چهار تا لینک اول ما سه نوع کانسپت یا مفهوم مختلف از کلمه کلیدی “کتاب” پیدا کردیم.
- یک دسته آدم وقتی سرچ میکنن کتاب، دنبال مفهوم کتاب و توضیحات ویکی پدیا هستن
- یک دسته آدم وقتی سرچ میکنن کتاب، دنبال خرید کتاب هستن، تازه چه کتابی خدا میدونه!
- یک دسته آدم وقتی سرچ میکنن کتاب، دنبال پادکست و کتاب صوتی میگردن و اصلا حال خوندن کتاب ندارن!
اگر یکم با هزینه های سئو آشنا باشین، میدونید که بالا اوردن سایت تو یک کلمه تک سیلابه مثل کتاب چقدر پرهزینه و زمانبره. آیا معقول که من بیام تارگت سایت رو بزارم روی این کلمه و بعد گیریم که بیام صفحه یک، آیا همه آدم هایی که میان تو سایت من، مشتری من هستن؟ میخوان کتاب بخرن؟ دقیقا نمیتونیم جواب این رو بدیم.
خب پس پیشنهاد من اینه، از کارفرما سوال کن، ببین دقیقا قصدش چیه. مثلا کارفرما فرضی ما تو این مثال میخواد کتاب کمک درسی ابتدایی بفروشه.
خب، اگر شما بیای تارگت رو بزاری “خرید کتاب کمک درسی ابتدایی” و روش سئو کنی نتیجه بهتری میگیری یا “کتاب” خالی؟ قطعا گزینه اول. و مهمتر اینکه هم سئوکردنش راحت تره، هم کم هزینه تره و آدم هایی که سرچش میکنن، دقیقا دنبال خرید کتاب کمک درسی هستن، همون مشتری هایی که کارفرمات دنبالشون میگرده و درصد تبدیلشون به مشتری خیلی زیاده. دیگه چی از این بهتر؟
بررسی کانسپت کلمه کلیدی از یک جنبه دیگه
اگر بخواهیم جایگاه کلمه یا عبارتی را در نتایج گوگل ارتقا بدهیم، باید آن را روی چه صفحهای تارگت کنیم؟ صفحه رو به چه شکلی باید سئو کنیم؟
همانطور که میدونیم در یک وبسایت چندین نوع صفحه وجود دارد؛ مانند صفحه اصلی، صفحات دسته بندی، صفحات بلاگ و… . به زبان ساده، مفهوم و هدف هر کلمه کلیدی باید با محتوای موجود در صفحات مختلف همخوانی داشته باشد. با انتخاب و استفاده درست محتوا علاوه بر اینکه نیاز کاربر برآورده میشه سایت ما هم رتبه خوبی در گوگل میگیرد.
یک مثال دیگه
اگر شما تو خیابون دنبال یک کلینیک دندانپزشکی باشی، یک تابلو ببینی که روش نوشته کلینیک دندانپزشکی، احتمالا ترغیب میشی که بری داخل. اما اگر بری داخل و ببینی اونجا سوپرمارکته، چقدر تو ذوقت میخوره؟ قطعا سریع میای بیرون و حتی اگر بعدا هم چشمت به اون تابلو بخوره، دیگه سمتش نمیری.
دقیقا تو سایت هم همین موضوع صدق میکنه. اگر کاربر شما سرچ میکنه خرید دوره آموزشی دیجیتال مارکتینگ، خب واضحه که دنبال خریدن یک دوره آموزشی. حالا اگر شما بیای یک صفحه با این کیورد تارگت کنی و بسازی و داخلش 3000 کلمه مقاله درباره دیجیتال مارکتینگ بنویسی، دقیقا میشی مثل اون سوپرمارکت مثال بالا😃.
کاربر از تو دوره آموزشی میخواد نه مقاله، حالا تو بیا بهترین مقاله آموزشی دنیا رو بنویس. تو نتونستی نیاز کاربرت رو رفع کنی و اون ناراضی از سایتت میره بیرون و وارد سایت رقیبت میشه. به همین راحتی.
گوگل چجوری کانسپت کلمه کلیدی رو میفهمه؟
شاید براتون سوال شده باشه که چرا وقتی مثلا سرچ کردیم، کتاب، گوگل اول ویکی پدیا رو نشون داد و بعد دیجی کالا و…
خب گوگل با جمع کردن دیتا و تست کردن بی نهایت سایت های مختلف، این موضوع رو درک میکنه. مثلا میاد برای کلمه کتاب، یک هفته یک سایت فروش کتاب رو میزاره لینک یک، بعد از رفتار کاربرها دیتا جمع میکنه، چک میکنه آدم هایی که وارد اون سایت شدن نیازشون رفع شد یا نه دوباره برگشتن تو صفحه سرچ و رو یک لینک دیگه کلیک کردن.
اگر این اتفاق زیاد بیفته خب اون سایت رو از نتیجه یک برمیداره و یکی دیگه رو جاش میزاره، مثلا اینبار ویکی پدیا رو میزاره که درباره کلمه کتاب توضیح داده و…
پس اینکه ما هم معیارمون رو حدسیات خودمون نزاریم و بیایم از گوگل کمک بگیریم، بهترین راه حله. چون قطعا گوگل دیتای قوی تری از رفتار کاربرها داره و از ما بهتر میفهمه که نیاز پشت یک سرچ چیه
چطوری کانسپت کلمه کلیدی رو تشخیص بدیم؟
برای تشخیص صحیح کانسپت کلمه کلیدی، سرچ کردن کلمات در گوگل و بعد از آن بررسی و آنالیز سابقه سرچ کاربران بهترین راه است. مثلا بریم با هم کانسپت کلمه “کلینیک دندانپزشکی” رو بررسی کنیم. اول نگاهی به سرچ گوگل بندازیم، قبل از نمایش سایت ها، فیچر گوگل مپ رو داریم که داره به من با توجه به منطقهای که سرچ کردم، یسری آدرس و لوکیشن پیشنهاد میده.
بعد از اون 2 تا سایت اول رو هم باز میکنم (توضیحات زیر برای نتایج موجود در گوگل با توجه به تاریخ تولید مقاله است)
- لینک اول یک صفحه از سایت تخفیفان که داخلش لیستی از کلینیک های دندانپزشکی تهران رو معرفی کرده با جزئیات کامل
- لینک دوم یک صفحه با عنوان “بهترین کلینیک دندانپزشکی در تهران + لیست 10تایی” هست که اومده یسری کلینیک رو معرفی کرده با اطلاعات کامل هر کدوم
در مجموع با این آنالیز میتونیم متوجه بشیم نیاز کاربر از سرچ “کلینیک دندانپزشکی” پیداکردن یسری اطلاعات برای مراجعه به کلینیک. پس اگر من هم میخوام تو این کلمه رتبه داشته باشم، باید همین روال رو داخل صفحه ام داشته باشم و نمیتونم مثلا بیام درباره چگونگی راه اندازی کلینیک دندانپزشکی حرف بزنم چون اصلا نیاز کاربر من این نیست و مسیر اشتباهی رو پیش گرفتم.
نکات مکمل کانسپت کلمه کلیدی
کلمات کلیدی مفاهیم اصلی موضوع سرچ را نشان میدهند و کلماتی هستند که برای توصیف موضوع خاصی مورد استفاده قرار میگیرند. بدون انتخاب کلمات کلیدی مناسب و نوشتن محتوای دقیق و مرتبط با آن، ممکنه مخاطبین در یافتن مطالب مورد نیازشون با مشکل مواجه شوند. انتخاب کلمات کلیدی یک فرآیند چند مرحلهای است که در طی اون باید یک سری نکات رعایت بشن:
نیاز پشت دقیق کلمه کلیدی را درک کنید
اگر میخواهید نیاز کاربر را برطرف کنید، ابتدا باید خودتان کانسپت کلمه کلیدی را درک کنید. هنگامی که کلمات کلیدی را شناسایی کردید، گام بعدی یافتن اطلاعاتی پیرامون موضوع مورد نظر است. برای مثال اگر با موضوع آشنایی ندارید، با تحقیق و جستجو یک دید کلی خوب از موضوع پیدا کنید. این کار به شما کمک میکنه تا فاکتورهای مهم مرتبط با موضوع را شناسایی و در صورت نیاز مطلب خودتون رو اصلاح کنید.
پیدا کردن کلمات هم کانسپت
برای کلمات کلیدی که پرکاربرد هستن، باید مترادفهای جدیدی پیدا کنید تا در رقابت با سایر وبسایتها موفقتر باشید. دقت کنید که مترادفهای جدید، باید کانسپتی مشابه کلمه کلیدی اصلی داشته باشند. پس از تعیین کلمه کلیدی اصلی، باید کلمات کلیدی فرعی و کانسپت کلمه کلیدی اصلی را پیدا کنید. بهترین راه برای پیدا کردن کانسپت کلمه کلیدی، جستجوی آن در گوگل و بررسی نتایج است.
مثلا ممکنه یکی سرچ کنه آموزش سئو، یک نفر دیگه سرچ کنه آموزش سئو رایگان، شما با بررسی سرچ میتونی متوجه بشی آیا این دو کلمه هم کانسپت هستن یا نه. اگر کانسپت کاملا جدا دارن، باید دوتا صفحه جدا رو براشون تارگت کنی. و ممکنه تو خیلی موارد اینطور نباشه و نیازی به ایجاد صفحه جدید نباشه.
خودت رو جای کاربر بزار
هنگام نوشتن محتوای متنی، باید خود را به جای کاربر فرض کنید، کلمات کلیدی فرعی را با دقت بیشتری انتخاب کنید و در حین نوشتن محتوای متنی، به سوالات فرضی که ممکن است مخاطب داشته باشد، پاسخ دهید. خیلی کم اتفاق میفتد که اولین جستجوی شما نتایج عالی به همراه داشته باشد. برای تعیین اینکه کدام کلمات کلیدی برای موضوع شما بهتر عمل میکنه، به آزمون و خطا نیاز است.
تمرکز صرف بر روی کلمات کلیدی پررقابت
تمرکز بر کلمات کلیدی پررقابت میتونه دستیابی به مخاطبان هدف را برای شما دشوار کند. از جمله کلمات کلیدی پررقابت، کلمات تکی هستند برای مثال کلمه “فوتبال”. برای جلوگیری از این اشتباه، میتونید از کلمات کلیدی طولانی استفاده کنید. برای مثال “اخبار روز فوتبال اروپا” اینها عباراتی خاص و توصیفی هستند و حجم جستجوی کمتری دارند، اما با این حال رقابت کمتری هم دارند.
حجم جستجو کلمه از کانسپت آن مهم تر نیست!
بسیاری از افراد بر روی تعداد و حجم جستجو برای یک کلمه کلیدی خاص تمرکز میکنند و کانسپت آن کلمه را فراموش میکنند. به جای تمرکز بر روی تعداد افرادی که کلمات کلیدی خاصی را جستجو میکنند، روی هدف جستجو یا دلیل اینکه چرا کسی کلمهای را جستجو میکند، تمرکز کنید. دو نکته مهم رو در نظر بگیرید:
- 1. فهمیدن اینکه بازدیدکنندگانی که به وب سایت یا صفحات شما میان دقیقا دنبال چه چیزی هستند.
- 2. محتوای خودتون رو در آن صفحات به نحوی سئو کنید که به بهترین گزینه برای بازدیدکنندگان تبدیل شوند.
انتخاب کلمات کلیدی بر اساس حدسیات یا تجربیات شخصی
شما نمیتوانید برای پیدا کردن کلمات کلیدی سودآوری که توقع دارین ترافیک و فروش بالا ایجاد کنند، به حدسیات و تجربیات شخصی خود اکتفا کنید. اگر طبق این روش پیش برید با حجم بسیاری از کلمات مواجه میشوید که با هدف جستجو مطابقت ندارند، یا اینکه خیلی رقابتی هستند.
جالب اینجاست که اکثر صاحبان کسب و کارها فکر میکنند کاملا میدانند که کاربران به دنبال چه چیزی هستند، اما کلمات کلیدی سودآور مبتنی بر دادهها هستند، نه حدسیات و … برای رفع این مشکل لازم است که حتما از ابزارهای تخصصی برای تحقیق کلمات کلیدی استفاده کنید.
هدف جستجو یا همان هدف کاربر، دلیلی است که کاربر یک عبارت یا کلمه خاص را در گوگل جستجو میکند. این عبارات نشان دهنده چیزی هستند که کاربر با جستجوی خود در تلاش برای رسیدن به آن است. به خاطر داشته باشید که گوگل کانسپت یک کلمه کلیدی را همانطور که در نتایج جستجو منعکس شده، درک میکند.
به عنوان مثال، اگر کاربر کلمه کلیدی “Apple” را جستجو کند، محصولات الکترونیکی از یک برند در نتایج جستجو ظاهر میشوند و نه میوه سیب.
جمع بندی
لطفا کانسپت رو جدی بگیرید و تبدیل به سئوکارهایی بشین که قصدش سود کارفرما است، نه صرفا بالا اوردن یسری کلمه بدرد نخور.